جدول جو
جدول جو

معنی گهر داری - جستجوی لغت در جدول جو

گهر داری
دارای گوهر بودن، دارای نژاد نیک بودن اصالت خانوادگی، دارای جوهر بودن (تیغ شمشیر و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دارای گوهر بودن، دارای نژاد نیک بودن اصالت خانوادگی، دارای جوهر بودن (تیغ شمشیر و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
نثار کردن گوهر، گوهر بخشی، جوانمردی سخاوت، ریختن قطرات (ابر)، اشک ریزی، وعظ نصیحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهر داری
تصویر مهر داری
دارا بودن مهر، سمت مهر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگه داری
تصویر نگه داری
حفظ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پدر داری
تصویر پدر داری
مراقبت پدرقس. مادر داری: پدر داری را از فلان شخص یاد بگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار داری
تصویر بار داری
آبستنی حاملگی حمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر داری
تصویر شتر داری
ساربانی شتربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار داری
تصویر کار داری
شغل کار دار دارای شغل و کار بودن، حکومت والیگری: (بخدایی که کرد گردون را کلبه قدرت الهی خویش . {} که ندیدم ز کار داری عشق هیچ سودی مگر تباهی خویش) (انوری)، وکالت ماموریت، شغل شارژدافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو داری
تصویر گاو داری
شغل و عمل گاودار نگهبانی و مراقبت گاو
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل گله دار: بشتر بانی و گله داری کردی آهستگی و هشیاری. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای گوهر خداوند جواهر، دارای نژاد نیک نژاده اصیل، دارنده جوهر (تیغ و شمشیر و جز آن) جوهر دار: جود و عدلش هر دو نعمت ساز و محنت سوز باد دست و تیغش هر دو گوهر بار و گوهر دار باد (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
نثار کردن گوهر، گوهر بخشی، جوانمردی سخاوت، ریختن قطرات (ابر)، اشک ریزی، وعظ نصیحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنج داری
تصویر گنج داری
خداوند گنج بودن، نگاهبانی گنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر نگاری
تصویر گهر نگاری
عمل گوهر نگار
فرهنگ لغت هوشیار
گراینده گوهر مایل بجواهر، حاصل کننده گوهر: ازان کان گوهر گرای آمدند چو کیخسروان باز جای آمدند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر گدازی
تصویر گهر گدازی
عمل و شغل گوهر گداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر شماری
تصویر گهر شماری
عمل و شغل گوهر شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر زایی
تصویر گهر زایی
عمل و کیفیت گوهرزا (ی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر پاشی
تصویر گهر پاشی
پاشیدن گوهر نثار کردن جواهر، بارندگی، فصاحت و بلاغت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهر ماری
تصویر زهر ماری
((زَ))
در ادبیات محاوره ای زهر ماری کنایه از مشروب الکلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
پاکیزه نگهداشتن خیابانها و پارکها و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گهر خری
تصویر گهر خری
عمل و شغل گوهر خر، نوازش شاغر و سخنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر بار
تصویر گهر بار
مخفف گوهر بار، مجازاً گریان
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دارای مهر است، کسی که در در بارهای قدیم سمت مهرداری داشته (صفویه)، توضیح در عهد صفویان مهردار یا وزیر مهر همیشه در مجلس شاه نزدیک وی می نشسته است. مهر داران شاه سه تن بوده اند: یکی مقرب الخالقان مهر دار مهر همایون یا وزیر مهر دیگری مهر دار مهر شرف نفاذ و این دو هر یک قسمتی از نامه ها و فرمانهای شاهی را مهر میکرده و برخی از احکام را نیز بهر دو مهر میرسانیده اند. سومی مهر دار قشون که فقط احکام مربوط بسرداران و سپاهیان و مسایل جنگی را مهر میکرد: (او را مهر دار کرد که همه وقت در پیش نظر نشسته بشرف مکالمه و همزانی مشرف باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
عمل و شغل شهردار، اداره ای از توابع وزارت کشور که در هر شهر برای پاکیزه نگاه داشتن خیابان ها و کوچه ها و پارک ها و تأمین روشنایی و تقسیم آب و احداث پارک ها و خیابان ها تحت نظر انجمن شهرو شهردار به اجرای وظیفه خود می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
Municipality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گره دار
تصویر گره دار
Knotty, Lumpy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
муниципалитет
دیکشنری فارسی به روسی
муніципалітет
دیکشنری فارسی به اوکراینی